غزلی زیبا از خانم :
زیبا طاهریان
تمام هستی من کشف های کوچـک بود تمـــــــــــام زندگی ام آفتـــــاب و میخک بود
گلوی سبز گیـاهان و شـــــاخ و برگ صدا تمام حنجره هــــــا لانـــــــــه ی چکاوک بود
هنوز قصه ی آن پشت بـــام یادم هست که آشیــــــانه ی خوشبختی دو لک لک بود
هنوز خاطره ی مشقـــــــهای کودکی ام که صفحه صفحــه ی آن سهم بادبادک بود
برای کودکی از نســـــــــــل کنجکاوی ها کسل تریـــــــن هدیه هــــــــــا عروسک بود
زمان کودکی من دریچـــــــه های شهود اگر چه بستــــــه ولی لااقـــــــل مشبک بود
در آن اصالت یک دست،آن صداقت محض جهان خلاصه ای از لحظــه های کوچک بود
شما شبیـــــه به آدم بزرگ ها هستیـــد ولی شبیـــــــه خـودش بود آنکـه کودک بود
با تشکر از وبلاگ زیبای: آب و کاشی 